به زور تیکه های موز رو میذاره تو دهنم ... و بی توجه به سر و صدای من میگه : روزی یک کیلو موز باید بخوری از این به بعد ... میگم : همه چیز دست خداست حامد جان ... دوباره یه تیکه بزرگتر می ذاره تو دهنم ومیگه : اون که بعله ، ولی ما هم باید یه تلاشی بکنیم که بچه مون پسر باشه دیگه ... احساس خفگی میکنم ... از جام بلند میشم و با عصبانیت میگم : معلوم هست داری چکار میکنی؟ به خاطر عشق بچه داری زنتو میکشی که ... با اخم مصنوعی میگه : زبونتو گاز بگیر نورا ...با حالت قهر سرمو برمیگردونم .. میاد سمتم و میگه : نخیر مثل اینکه خودم باید گازش بگیرم ...
یک ساعتی میشه که صدای جیغ جیغ من خوابیده ... حالا نشستم پای بافتن شالی که از پارسال مونده بود :) ... حامد هم سرش توی لپ تاپه ... یهو میگه :بهفر چطوره؟ ... میگم : اسم انتخاب می کنی؟؟ ... با شیطنت سر تکون میده ... میگم : بالا بری پایین بیای ، اسم بچه با منه ... میگه : خو تو که وقت نمیذاری. من پیدا میکنم، تو انتخاب کن... میگم : هنوز که وجود نداره، از الان که آدم اسم انتخاب نمیکنه ... میگه : اگه عاشقش باشی از همین الانم انتخاب میکنی .... بافتنی رو میذارم کنار و میگم : حامد از همین الان حسادتم داره گل میکنه ... می خنده و میگه : بله دیگه نورا خانم ، دوران پادشاهی شما داره تموم میشه ... میدونم شوخی میکنه .. ولی نمیدونم که چرا اینقدر لوس شدم ... کمی به شوخیاش ادامه میده و وقتی میبینه واقعا ناراحت شدم ... میاد سمتم ... میخوام خودمو بکشم کنار و برم .. مانعم میشه ... ولی من مانع دونه های اشکم نمیشم... سرمو میگیره تو بغلش و میگه : دیوونه ای به خدا ... میگم : دیوونه نیستم. حساسم .. خنده کوتاهی میکنه و میگه : فدای خانم حساسم بشم. فکر کردی کسی میتونه جای تو رو بگیره؟ ... میگم : خودت الان گفتی .. میگه : نفهمیدی شوخیه ؟ ... میگم : دوستش نداشته باش اصلا .. میگه : میخوای وقتی به دنیا اومد یکی بزنم تو گوشش؟ ... میخندم ... بلند ...
سلام نورا خانم.بچه پسر همسرت دوست داره؟بچه اول پسر خیلی خوبه حسمیکنم هوای خواهرشو اگه بچه بعدی دختر باشه رو خیلی داره.
به وبلاگم سر بزن خاطرات خودم و همسرم هستش.نظرتم برام بنویس
سلام گلم ... اومدم پیشت ...
سلام خوبین؟ امیدوارم همیشه خوشبخت باشین
وبلاگ جالبی دارین
سلام عزیزم ...ممنونم
نورا جونم کجایی پس؟؟ قشنگ بیا پست جدید بذار قالبتو عوض کن از حالت باخبرمون کن عزیزم
چشم عزیز دلم ..
سلام نورا خانم
من خیلی وقته وبلاگ شمارو دنبال میکنم. لحن نوشته هاتونو دوست دارم.
اتفاقا الان وبلاگو بعد چندوقت چک کردم ببینم خبری از نی نی نیست
همیشه شاد باشین
سلام زهره نازنینم
ممنونم از لطفت ... خوشحالم که کامنت گذاشتی برام عزیزم
مرسی بابت دعا قشنگت
حالا نی نی بیاد خودت بیشتر دوسش داری حسادتو همسرتو میبینی
البته آره ... دقیقا همینطور میشه
نی نی میاد؟به سلامتی مامان نورا
هنو وجود نداره ... در دست اقدامه
ممنونم عزیزکم
به به پس میخوای بشی مامان نورااا
خوبی مهتا جانم؟؟؟؟؟؟؟
آره عزیزم ... یه جورایی
الهی من فدات بشم اجی خوشکلم واقعا میخوای اماده شی واسه مامان شدن؟؟؟
خدا جونم چقدم بهت میاد
ایشالا به سلامتی
ایشالا ی نی نی خوشکل و دوس داشتنی و مهربون و تو دل برو و خلاصه یکی عین مامانش میشه
نورا چند وقت نت نداریم هر روز از ی جا میام وبتو میخونم خخخخخخخخ مسخرم نکن خب دلم برات تنگ میشه چیکار کنم هر چند زیاد پست نذاشتی
چقد حرف زدم من .دوست دارم ی عالمه
خدا نکنه عزیزدلم ..
ممنونم طناز دوست داشتنی من ... لطف داری به من
الهی بگردمت ... اینا همه از مهربونیته عزیزدلم
منم دوستت دارم جیگرم
قراره نی نی بیاد ؟؟؟؟؟؟؟
فعلا داریم آزمایشا و کارای قبلشو انجام میدیم
النورا؟؟؟ المامان الآیا؟؟؟
عه نه ...
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام....
خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
والا منم خنده ام گرفت از حرف آخرشون....
نوراااااااااااااااااااااا خبریه؟؟؟؟
انتخاب اسم برعهده خانوماست یکی اینو به آقایون تفهیم کنه
سلااااااام عزیزکم
ای ... همچین بفهمی نفهمی ...
واقعا هم .. فقط به عهده خانماس
سلام نورا جانم
نمی دونم باید چی بگم امیدوارم خوشی هاتون همیشه پایدار باشه
سلام گلم ... ممنونم از دعای قشنگت